داستان مرگ همکار
دهـکــده ادبـیــات پـاســارگــاد
به وبلاگ خودتون خوش آمدید امیدوارم لحظات خوبی را سپری کنید
یک روز وقتى کارمندان به اداره رسیدند ، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود : « دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت . شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مى‌ شود دعوت مى‌ کنیم . » در ابتدا ، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مى‌ شدند اما پس از مدتى ، کنجکاو مى‌ شدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آن‌ ها در اداره مى‌ شده که بوده است . این کنجکاوى ، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند . رفته رفته که جمعیت زیاد مى ‌شد هیجان هم بالا مى‌ رفت . همه پیش خود فکر مى ‌کردند : « این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود ؟ به هر حال خوب شد که مرد ! » کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مى ‌رفتند و وقتى به درون تابوت نگاه مى ‌کردند ناگهان خشکشان مى زد و زبانشان بند مى‌ آمد . آینه ‌اى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مى‌ کرد ، تصویر خود را مى ‌دید . نوشته‌ اى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: « تنها یک نفر وجود دارد که مى‌ تواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست جز خود شما . شما تنها کسى هستید که مى ‌توانید زندگى‌ تان را متحول کنید . شما تنها کسى هستید که مى‌ توانید بر روى شادى‌ ها ، تصورات و موفقیت‌ هایتان اثر گذار باشید . شما تنها کسى هستید که مى ‌توانید به خودتان کمک کنید . زندگى شما وقتى که رئیستان ، دوستانتان ، والدین‌ تان ، شریک زندگى ‌تان یا محل کارتان تغییر مى ‌کند ، دستخوش تغییر نمى ‌شود . زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مى‌ کند که شما تغییر کنید ، باور هاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مى ‌باشید . مهم‌ ترین رابطه‌ اى که در زندگى مى ‌توانید داشته باشید ، رابطه با خودتان است . خودتان را امتحان کنید . مواظب خودتان باشید . از مشکلات ، غیر ممکن‌ ها و چیز هاى از دست داده نهراسید . خودتان و واقعیت ‌هاى زندگى خودتان را بسازید . دنیا مثل آینه است . انعکاس افکارى که فرد قویاً به آن ‌ها اعتقاد دارد را به او باز مى ‌گرداند . تفاوت ‌ها در روش نگاه کردن به زندگى است . »

نظرات شما عزیزان:

soha
ساعت14:47---13 دی 1391
سهـلام آجی چه داستان قشنگی حقیقته همش تقصیر خودمونه



◄► با اشکهایمـ گرבنبندے براے تو בرستــ کرבمـ

◄► کـﮧ اگــر فــــراموشمـ کنے

◄► بـבونے گـــریـﮧ هایم گرבن توستــ

◄► فراموشم نکـטּ .



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








ارسال توسط نــاهـــــیــد
آخرین مطالب